یه زمانی قشـنگ تریـن اتـفاق ...
افـتادن اســمت روی صـفحه ی گوشـیم بود ...
اونم ازم گـرفتی ..
خیلــــــــ ی سخته
دلتنگ کســـــــ ی بشـــــــــ ی که قول دادی دیگه مزاحمش نشـــــــــ ی
گاهی انقدر دلتنگش میشوم
که اگر خودش بفهمه
از نبودنش خجالت میکشه..!!
تو یه پاساژ راه میرفتم که یهو خوردم به یه نفر...
اون افتاد زمین سریع رفتم بلندش کردم و گفتم :
واقعا عذرخواهی میکنم!
وقتی دستشو گرفتم دیدم طرف از این مجسمه های مانکنیه که جلوی مغازه ها میذارن! :|
اطرافمو که نگاه کردم دیدم یه یارو داره بهم نگاه میکنه و یه لبخند تمسخرآمیز هم رو لباشه!
بهش گفتم: خنده داره؟؟؟؟ خب من فکر کردم آدمه!
یارو چیزی نگفت خوب که دقت کردم دیدم اونم یه مانکنه ...!